نوشته شده توسط : ali

کساني که امين و دوست کارفرمايشان شده‌اند راه‌هايي خاص را پشت‌سر گذاشته‌اند. با هم اين روش‌ها را مرور مي‌کنيم.

رمز ماندگاري در يک مجموعه فقط درست انجام دادن وظايف محول‌شده به شما نيست بلکه در کنار اين موضوع بايد تکنيک‌هايي خاص را در محل کارتان به کار بگيريد تا روي کارفرمايتان تاثير خوبي بگذاريد.

کساني که امين و دوست کارفرمايشان شده‌اند راه‌هايي خاص را پشت‌سر گذاشته‌اند. با هم اين روش‌ها را مرور مي‌کنيم.

منتظر دستور نمانيد

کارمند خوب کسي نيست که مو به مو دستورات کارفرمايش را اجرا کند و به زبان عاميانه بدون اجازه کارفرما آب هم نخورد بلکه از تعاريف يک کارمند وظيفه‌شناس اين است که هميشه منتظر ابلاغ دستورات رئيسش نباشد و آنقدر به وظايف و حيطه مسئوليت‌هايش مسلط باشد که در طول روز بداند چه کاري را شروع كند و تا کجا به سرانجام برساند. اين کار تا اندازه‌اي از حجم مسئوليت‌هاي کارفرمايتان کم خواهد کرد و باعث ايجاد آرامش بيشتري در او خواهد شد. بدون ترديد اين کار شما از نظر رئيستان پوشيده نخواهد ماند.


به همکاران مافوق خود احترام بگذاريد

در هر مجموعه اداري حتما افرادي وجود دارند که سمت شغلي‌شان از شما بالاتر است. اين افراد يک‌شبه به اين موقعيت دست پيدا نکرده‌اند بلکه با تلاش و پشتکار به اين موفقيت رسيده‌اند. براي اين افراد احترام قائل شويد و هرگز با حسادت به موقعيت آنها نگاه نکنيد چون ممکن است روزي شما هم به موقعيتي بالاتر از آن دست يابيد. داشتن چنين طرز فکري مانع هرگونه مشاجره و عدم سرپيچي از درخواست‌هاي آنها خواهد شد و طبيعتا کارفرماي شما از مجاورت با افرادي که اساس کار را بر احترام قرار داده‌اند، لذت خواهد برد.

خوش‌قول باشيد

به موقع حاضر شدن در محل کار و حضور هميشگي در جلسات هفتگي يا ماهانه محل کارتان يکي از عوامل تعيين‌کننده در جلب نظر و اعتماد کارفرمايتان به شماست. در مواقعي که موسسه به حضور شما نياز دارد در محل حاضر باشيد و با دلايل واهي و بي‌مورد غيبت نکنيد. اين رفتار شما نشان مي‌دهد براي کارتان اهميت قائل هستيد و اين موضوع تاثير بسيار خوبي روي رئيستان خواهد گذاشت.


رئيس را تنها نگذاريد

داشتن رابطه بسيار صميمانه يا برعکس رابطه‌اي بسيار رسمي و خشک به صلاح شما و کارفرمايتان نيست. يک کارمند خوب در عين حال که حريم رابطه شغلي‌اش را با کارفرمايش حفظ مي‌کند به همان اندازه مراقب است که از کارفرمايش فاصله نگيرد. رئيس شما نيز به دلگرمي و انگيزه‌هاي شما نياز دارد. شما به‌عنوان زيرمجموعه يک مجموعه بزرگ موظف هستيد نقاط ضعف و قوت عملکرد محل کارتان را با کارفرمايتان مطرح کنيد و چشم قابل‌اعتماد او باشيد.

مشکلات شخصي‌تان را به محل کار نياوريد

اين نکته مهم را هميشه در ذهنتان به خاطر بسپاريد که زماني براي کارفرمايتان يک مهره مهم و غيرقابل انکار خواهيد شد که به‌هيچ‌عنوان مسائل و مشکلات شخصي‌تان را وارد محل کارتان نکنيد. همواره بدون حاشيه باشيد و سعي کنيد در محيط کارتان تنها روي مسائل کاري‌تان متمرکز شويد. با اين کار بازده كارتان نيز افزايش قابل‌توجهي پيدا خواهد کرد.
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 1366
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
با ورود به دنیای سرمایه‌گذاری، همه با موانع و مشکلاتی مواجه خواهند شد. این صددرصد است....

کاری را شروع کرده اما با شکست مواجه شده‌اید؟ روی سیستمی سرمایه‌گذاری کرده‌اید که رکود کرده؟ چیزی اختراع کرده‌اید که مورد استقبال برای فروش قرار نگرفته؟ اما آیا بعد از آن شکست موفقیتی بزرگ نصیبتان شده؟

با ورود به دنیای سرمایه‌گذاری، همه با موانع و مشکلاتی مواجه خواهند شد. این صددرصد است. اما یک ویژگی بارز سرمایه‌گذاران موفق سطح بسیار بالای خوش‌بینی آنهاست.  با قدرت خوشبینی این موانع و مشکلات به نکات مثبت تبدیل می‌شوند. بعنوان مثال:

اتفاق شایعی را در نظر بگیرید که برای افرادیکه به تازگی وارد یک سرایه‌گذاری شده‌اند، پیش می‌آید: شرکت در برابر رقیب خود مغلوب شده است.

فرد بدبین وقتی به ماجرا نگاه می‌کند می‌گوید، "به همین خاطر است که من هیچوقت موفق نمی‌شوم. قدرت رقابت کردن ندارم."

از طرف دیگر فرد خوش‌بین وقتی به این موقعیت نگاه می‌کند می‌گوید، "اشکالی ندارد که اینبار موفق نبودم. اما چه کارهایی را درست انجام دادم؟ چطور می‌توانم این قسمت‌های مثبت را دوباره تکرار کنم؟"

تفاوت را می‌بینید؟ فقط به چارچوب فکری شما و اینکه چطور نتایج کار را بررسی می‌کنید، بستگی دارد.

مثبت‌گرایی و بازده کاری

افراد مثبت‌گرا و خوش‌بین سخت‌تر تلاش می‌کنند. درست است. درواقع تحقیقات ثابت کرده است که منفی‌گرایی توانایی فرد برای شرکت در فعالیت‌های مفید و پربازده را به طور قابل توجهی پایین می‌آورد. این باید برای یک سرمایه‌گذار موفق کاملاً مشخص باشد.

تصور کنید: اگر به اینکه امروز چه اتفاقی افتاده است بی‌توجه باشید، آیا انرژی کافی برای بیرون آمدن از تختخواب، خواندن کتاب، ایجاد ارتباطات جدید و چند ساعت بیشتر کار کردن را خواهید داشت؟ مطمئناً خیر! و این دقیقاً آن چیزی است که سرمایه‌گذاران موفق به آن نیاز دارند. کسانیکه اینطور نباشند موفق نخواهند شد.

قدرت خوش‌بینی

وقتی خوش‌بین‌تر می‌شوید چه اتفاقی می‌افتد؟ (جدا از تماشا کردن غروب‌های آفتاب، پیدا کردن دوستان بیشتر و انجام بیشتر کارهایی که دوست دارید). تجارتتان شکوفا خواهد شد. فروش برایتان ساده‌تر اتفاق افتاده، کارمندانتان میل بیشتری برای سر کار آمدن پیدا خواهند کرد و حساب بانکی‌تان هم روز به روز بالاتر خواهد رفت.

علاوه بر اینها، افراد دور و برتان از مثبت‌اندیشی شما فایده می‌برند. این باعث می‌شود حرف‌هایتان را خیلی راحت‌تر قبول کنند. وقتی دیدگاهتان مثبت باشد، افراد هیجان بیشتری برای گوش دادن به شما خواهند داشت. به دفعه آخری که با کسی روبه‌رو شدید که شدیداً به کاری که انجام می‌داد اعتقاد داشت و تصور می‌کرد که دنیا جای فوق‌العاده‌ای است فکر کنید. آیا به نظرتان فردی موفق و موثر نیامده بود؟ حتماً همینطور بوده است. شما هم می‌توانید با داشتن مداوم افکار مثبت چنین تاثیر مثبتی ازخودتان برجا بگذارید.

راهکارهایی برای تقویت خوش‌بینی

آینده‌ای روشن و مثبت برای خود ترسیم کنید

وقتی هرازگاهی رویاهای طولانی‌مدت خودتان را در ذهن تجسم کنید، طرزتفکرتان مثبت خواهد ماند. این مسئله مخصوصاً وقتی اتفاقی منفی برایتان رخ می‌دهد اهمیت بسیار زیادی دارد.

خواب را فراموش کنید

وقتی با اولین صدای زنگ ساعت صبح از خواب بیدار شوید، روزتان در جهت مثبت آغاز خواهد شد. همچنین با سریعتر بیدار شدن، در طول روز کمتر خواب‌آلود خواهید ماند. خستگی یکی از عوامل ایجاد منفی‌بافی است.

عمیق‌تر نفس بکشید و زیاد آب بخورید

وقتی اکسیژن بیشتری به مغزتان برسد روشن‌تر فکر خواهید کرد. بیشتر آدم‌ها تنفس‌های بسیار ضعیف و سطحی می‌کشند که به هیچ دردشان نخواهد خورد. از طرف دیگر، تنفس عمیق به ارتقای افکار مثبتتان کمک خواهد کرد.

نوشیدن آب پاکیزه و خنک هم درست مثل تنفس عمیق جریانی از انرژی مثبت را وارد بدنتان خواهد کرد.

از چیزهای ناراحت‌کننده دوری کنید

داروهای ضدافسردگی قاتل مثبت‌اندیشی هستند. هرچیزی از الکل تا افراد منفی تمایل شما به موفق شدن را کاهش می‌دهند. منظورمان این نیست که ارتباطتان را با دوستان یا خانواده‌تان قطع کنید. اما لازم است که هر زمان خودتان را نزدیک به چیزی که روحیه و خوش‌بینی‌تان را کدر می‌کند یافتید، آن محل را ترک کنید.

مدیتیشن

نسل‌ها و فرهنگ‌های مختلف مدیتیشن را تایید کرده‌اند. با 15 دقیقه در روز مدیتیشن، مثبت‌گرایی و انرژی در شما جریان پیدا خواهد کرد. البته مدیتیشن موضوعی بسیار عظیم است که نیاز به تمرین بسیار دارد اما برای شروع کافی است به یک اتاق تاریک بروید، صاف بنشینید  و ذهنتان را پاک کنید. چشم‌هایتان را نیمه‌باز بگذارید و فقط روی تنفستان تمرکز کنید. حتماً ساعتتان را برای 20-15 دقیقه بعد کوک کنید زیرا اگر اینکار را نکنید یکدفعه متوجه می‌شوید که ساعت‌ها به همان حال نشسته‌اید.

کمی برای خودتان وقت بگذارید

در یک کلاس یوگا شرکت کنید، بازی کامپیوتری انجام دهید، یک کتاب داستان بخوانید یا در هر فعالیت دیگری که به شما لذت می‌دهد و باعث می‌شود چند ساعتی از دنیای اطرافتان فاصله بگیرید، شرکت کنید. خیلی خوب است که این زمان شخصی به ورزش کردن بگذرد.

اخبار را فراموش کنید

اخبار محلی و کشوری بدترین فعالیتی است که می‌توانید در جهت مثبت‌تر شدن انجام دهید. سازمان‌های اخبار مردم را در دنیایی از ترس و ناامنی اسیر می‌کنند – دقیقاً چیزی که اصلاً به آن نیاز ندارید. فکر می‌کنید اشتباه می‌کنیم؟ خوب بگویید فهمیدن اینکه دختر کوچکی را دیروز در محلتان کشته‌اند چه فایده‌ای برایتان دارد؟ آیا مغز و روانتان را بر هم نمی‌زند؟ شما خودتان به اندازه کافی مشکل دارید پس اخبار را فراموش کنید.

خلاصه اینکه، منفی‌ها را فراموش کنید و اطرافتان را با هر چیز مثبتی که می‌توانید پر کنید. موفقیت شما بعنوان یک سرمایه‌گذار کاملاً با خوش‌بینی و مثبت‌اندیشی شما در ارتباط است. پس تا جایی که می‌توانید مثبت باشید و مثبت فکر کنید. موفق باشید!
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 1484
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
امروزه در کشورهای پیشرفته جهان و تمامی کسب و کارهای موفق و بزرگ، حساسیت بسیار بالایی برای گزینش "کانال ارتباط مستقیم با مشتری" یا همان فروشنده وجود دارد.

 این روزها فروشندگی به عنوان یک شغل معمولی بسیار مورد توجه جویندگان کار قرار دارد. البته بخشی از این وضعیت متوجه بازار کار نامناسب و عدم وجود فرصت های شغلی در برابر جمعیت بیکار است. اما قطعا فروشندگی در مفهوم تخصصی بسیار متفاوت از نگرش عموم در رابطه با این شغل است. امروزه در کشورهای پیشرفته جهان و تمامی کسب و کارهای موفق و بزرگ، حساسیت بسیار بالایی برای گزینش "کانال ارتباط مستقیم با مشتری" یا همان فروشنده وجود دارد. به عبارت دیگر گزینه های مورد توجه برای انتخاب یک فروشنده چیزی فراتز از یک ضامن معتبر! است.

فروشندگان در این کلاس جهانی قطعا باید دارای تحصیلات مرتبط با علم اقتصاد، روانشناسی و مهارت های رفتاری باشند. برای مثال در هر کدام  از نمایشگاههای رسمی برند مرسدس بنز، خریداران با فروشندگانی مواجه می شوند که در سطح و اندازه این برند معتبر جهانی باشند زیرا کوچکترین کاستی، اینجا به شدت خودنمایی کرده و اعتبار مرسدس بنز را زیر سوال می برد.


البته ما اینقدر آرمانی به مساله نمی پردازیم اما چنین رویکردی در انتخاب فروشنده در تمامی کسب و کارهای معتبر مورد توجه قرار دارد. متاسفانه بازار کسب و کار کشورمان در مقوله فروشنده و فروشندگی دارای معایب و عقب ماندگی های بسیاری در مقایسه با استانداردهای بین المللی است که البته قسمت عمده ای از آن به دلیل عدم پرداخت تخصصی صاحبان مشاغل به این حوزه است زیرا رسم بر این بوده که همواره در جستجوی بهترین فروشنده با پایین ترین سطح حقوق باشیم که رویکرد مذکور زمینه ساز تنزل کیفیت این شغل محسوب می شود. به همین دلیل معتقدیم که اصلاح وضعیت کنونی باید از جانب صاحبان کسب و کار آغاز شود و ایشان در اندیشه افزایش سطح و جایگاه فعالیت اقتصادی خود و احترام هر چه بیشتر به مشتریان باشند.

توصیه های زیر می تواند سرآغازی برای بهبود نگرش نسبت به شغل فروشندگی در بازار کسب و کار داخل باشد:

* صاحبان کسب و کار بدانند که فروشندگی غیرتخصصی ترین شغل روی زمین نیست. معرفی خدمات و کالاهای شما در موفقیت تجارت بسیار اهمیت دارد. فروشندگان باید در عالی ترین سطح دانش نسبت به خدماتی که ارائه می کنند، قرار داشته باشند. بسیار دیده شده که مشتریان در رابطه با یک کالا اطلاعات به روزتر و دقیق تری دارند تا فروشنده آن کالا!

* تمام فروشندگان حتما نباید دیپلمه باشند. برای گزینش فروشنده در روزنامه ها و یا فضای مجازی آگهی کرده و نیروهای تحصیلکرده با گرایش تحصیلی مرتبط را برای کسب و کار خود گزینش کنید.

* مهمترین عامل پیش از ضامن معتبر باید سطح توانایی و آگاهی شخص در رابطه با نوع فعالیت اقتصادی شما باشد.

* در پرداخت حقوق رویکردهای موجود را تغییر دهید. با هزینه بیشتر خدمات مناسب تری را به مشتریان ارائه کنید. صاحب کاری که بدنبال پرداخت کمترین میزان حقوق باشد نباید انتظار بهترین فروشنده روی کره زمین را داشته باشد. شک نکنید این رویکرد در بلند مدت تجارت شما را نابود کرده و مشتریان ثابت خود را از دست خواهید داد.

* پیوسته فروشنده منتخب خود را از طریق نظرسنجی مشتریان کنترل کنید.

هر چند موارد بالا بیشتر در رابطه با فعالیت های اقتصادی با بازده مناسب کاربرد دارند اما همین قوانین را با سطح پایین تر می توانید برای کسب و کارهای کوچکتر نیز لحاظ کنید. حتی یک فروشگاه لباس و یا سوپرمارکت نیز با داشتن فروشنده ای مجرب و بافرهنگ نتایج مالی بهتری در مقایسه با سایر موارد خواهد داشت.
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 1404
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
وقتی وارد یک تنگنا می‌شوید و همه چیز مخالف شما می‌شود، طوری که به نظرتان می‌رسد حتی یک دقیقه دیگر هم نمی‌توانید تحمل کنید، این دقیقاً همان زمان و مکانی است که جریان عوض می‌شود....

مطمئنم که شما هم قبلاً در همچنین وضعیتی بوده‌اید. هر چقدر هم که سخت تلاش می‌کرده‌اید، همه تلاش‌هایتان به نظر بیهوده می‌رسیده است. اما نباید ناامید شوید، زیرا بعضی از بزرگترین پیروزی‌های زندگی برای کسانی اتفاق افتاده است که باوجود شرایط  خارجی، تحمل کرده‌اند. پیشرفت به سمت درک اهداف شخصی، پیشرفتی خطی و محدود نیست. موفقیت بعد از مجموعه‌ای از شکست‌ها، بن‌بست‌ها و پیروزی‌های کوچک اتفاق می‌افتد.


این خود مسیر رسیدن به هدف است که تعیین می‌کند به چه انسانی تبدیل شوید. رهبران موفق به شما توصیه می‌کنند که مسیر رسیدن به هدف پایه و اساس پیروزی و موفقیت شماست، احتمالاً داستان توماس ادیسون را شنیده‌اید که بعد از شکست‌های مداوم به کشف لامپ برق دست پیدا کرد. او برای کشف چیزی که امروز یکی از بزرگترین اکتشافات تاریخ به شمار می‌رود، بیشتر از هزار مرتبه تلاش کرد.

موفقیت نزدیک‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید

ممکن است با خود فکر کنید و بگویید که انگیزه ای ندارید که برای رسیدن به موفقیت در آن ۱۰۰۰ شکست را تجربه کنید. اما اگر کشف ادیسون نیاز به ۱۰۰۰ مرتبه تلاش قبل از موفقیت داشت چه؟ می‌بینید گاهی فرایند، راه به سمت موفقیت را نشانتان می‌دهد. اگر هدفتان با مقیاسی قابل اندازه‌گیری باشد، شکست شما ممکن است به اندازه توماس ادیسون برجسته نباشد.

از طرف دیگر اگر هدف شما تاثیر گذاشتن بر انسانیت  در مقیاس جهانی باشد، فرایند دنبال کردن هدفتان مطمئناً نیازمند شکست‌های غیرقابل انتظار خواهد بود. مقیاس یک هدف است که روندی که فرد طی می‌کند و کارهایی که برای رسیدن به آن لازم است را تعیین می‌کند.

این را در نظر بگیرید، اگر تلاش شما نیازمند صرف زمان و صبر بود و این را از قبل می‌دانستید چه؟ آیا باز هم مداومت داشتید؟ خیلی وقت‌ها بخاطر بسیاری عوامل نامشخص از دنبال کردن یک هدف دست می‌کشیم. به ناچار بخاطر ترس از ناشناخته‌ها، دلسرد می‌شویم تا اینکه آن را بعنوان یک چالش در آغوش بگیریم. این ترس از راه پیش رو است که ضعیفمان می‌کند زیرا  عدم قطعیت نشان می‌دهد که موفقیت ممکن است دست‌نیافتنی باشد.

توصیه ما برای غلبه بر ترس از شکست این است که زمان را فراموش کرده و در عوض از مسیر لذت ببرید. اگر کاری که انجام می‌دهید را دوست داشته باشید و کاری را انجام دهید که دوست دارید، آنوقت روند کار می‌تواند تمرکز اصلی شما شود.

هیچوقت دلسرد نشوید، اتفاق‌ های خوب زمان می‌برند

استفان کووی در کتاب معروف خود، ۷ عادت افراد موثر، عنوان می‌کند که وقتی با در نظر داشتن انتها، به هدفمان فکر می‌کنیم، راهی به سمت موفقیت برایمان طراحی می‌شود. افراد به دلایل مختلف از رسیدن به هدفشان دلسرد می‌شوند. اعتقاد من این است که هدف ممکن است همراه با عشق و عزم شما نباشد. در این صورت باید عشقی نابودنشدنی و عزمی راسخ برای رسیدن به آن هدف در خود ایجاد کنید. به هیچ وجه نباید به شکست فکر کنید.

لحظه‌ای به این مسئله فکر کنید. کدام بزرگتر است، لذت موفقیت یا بدبختی شکست؟ آیا برای موفقیت انگیزه دارید یا انگیزه دارید که از درد جلوگیری کنید؟ روانشناسان به این اصل درد-لذت می‌گویند.

برای درک هدفتان باید علاوه بر پشتکار و مداومت در کار، باوری انکارناپذیر به موفقیتتان داشته باشید. برای این منظور داشتن پشتکار دائمی اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا این عادات روزانه‌تان است که شما را به سمت موفقیت یا شکست راهنمایی می‌کند.

قبل از اینکه دلسرد شوید، کمی به خودتان استراحت دهید. گاهی اوقات یک وقفه کوتاه از روندی که برای رسیدن به هدفتان دارید، ذهنتان را روشن‌تر کرده و دید بازتری به شما می‌دهد. آلبرت انیشتین گفته است، «هیچوقت نمی‌توانید مشکلی را با همان سطح فکری که در ابتدای کار داشتید حل کنید.» به همین دلیل نگاه کردن به هدفتان با ذهنی تازه به شما این امکان را می‌دهد که فرصت‌های ممکن که قبلاً برایتان روشن نبوده را ببینید.

هیچکس نمی‌داند رسیدن به موفقیت چقدر طول می‌کشد. اگر با باوری انکارناپذیر و تعهد و پشتکار هدفتان را دنبال کنید، مطمئناً به موفقیت خواهید رسید. ضمن اینکه مسیرتان هم لذت‌بخش‌تر از خود موفقیت خواهد شد.
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 1436
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
در این lمطلب به چهار علت پایه استرس مالی اشاره می‌کنیم و ۱۰ نکته برای برخورد موثر با آنها عنوان می‌کنیم تا بتوانید زندگی آرام‌تری داشته باشید.

 آیا تابحال دچار استرس مالی شده‌اید؟ آماری درمورد تعداد افرادیکه دچار استرس مالی هستند وجود ندارد اما اگر شما هم یکی از آنها هستید، بدانید که تنها نیستید. در این lمطلب به چهار علت پایه استرس مالی اشاره می‌کنیم و ۱۰ نکته برای برخورد موثر با آنها عنوان می‌کنیم تا بتوانید زندگی آرام‌تری داشته باشید.


چطور با استرس مالی برخورد کنید

نرخ بالای بیکاری، اجاره‌خانه و پول بنزین مسائلی واقعی هستند که قابل کنترل نیستند اما به شدت بر وضعیت حساب‌بانکی ما اثر می‌گذارند. اما خیلی مهم است که بدانیم استرس چیزی جز واکنش بدنتان به یکسری اتفاقات نیست. کمی به آن فکر کنید. در مواجهه به یک مسئله اورژانسی -- مثل آتش گرفتن خانه‌تان یا نزدیک شدن یک طوفان -- بعضی می‌ترسند و بعضی دیگر کاملاً آرام می‌مانند و کنترلشان را از دست نمی‌دهند. موقعیت برای همه یکسان است اما روشی که هر فرد به آن واکنش می‌دهد متفاوت است.

کاملاً ممکن است که واکنش بدنتان به استرس را آرام کنید تا بتوانید خوب فکر کرده و راه‌حلی پیدا کنید، حتی اگر مسئله‌ای که موجب استرستان شده است از بین نرفته باشد. بااینکه ممکن است نتوانید هیچوقت همه استرس‌های زندگی‌تان را از بین ببرید، کنترل و مدیریت کردن آنها می‌تواند به ارتقاء روابط، سلامتی و حس عمومی تندرستی‌تان کمک کند.

چه چیز موجب استرس مالی می‌شود؟

خیلی‌ها از این مسئله که چه اتفاقی برای پولشان می‌افتد دچار اضطراب می‌شوند. آنها باید ببینند مشکلشان دقیقاً کجاست تا بتوانند موثرترین راه‌حل را پیدا کنند. این اولین قدم است --اینکه بفهمید استرستان دقیقاً از کجا می‌آید. وقتی مسائل را بررسی کردید به چهار دلیل اصلی می‌رسید که چرا افراد درمورد مسائل مالی‌شان دچار اضطراب می‌شوند.

استرس مالی ۱: غرق شدن

اولین علت استرس زمانی است که هزینه‌های زندگی شما از درآمدتان بالاتر برود و نتوانید سرتان را بالای آب نگه دارید. این چیزی است که ما به آن غرق شدن می‌گوییم. مطمئناً می‌توانید حدس بزنید که اگر بطور مداوم بیشتر از آنچه درمی‌آورید، خرج کنید چه اتفاقی می‌افتد. شروع می‌کنید با رفتن زیر بار بدهی کمی به وضعیت مالی‌تان سر و سامان بدهید. و این کار شما را بیشتر و بیشتر غرق می‌کند.

استرس مالی ۲: بقای بی ثمر

دلیل دوم استرس زمانی است که از نظر مالی مشکلی ندارید اما احساس می‌کنید که آب در هاون می‌کوبید. این می‌تواند زمانی اتفاق بیفتد که با درآمدتان می‌توانید قبض‌ها را پرداخت کنید اما همیشه حسابتان صفر است. وقتی نمی‌توانید بالاتر از سطح هزینه‌هایتان بروید و کمی پول پس‌انداز کنید و اندوخته‌ای برای آینده‌تان داشته باشید، می‌تواند موجب نگرانی و استرس مالی شود.

استرس مالی ۳: بدهکاری

دلیل سوم استرس بدهی مالی است -- حتی اگر قادر به پرداخت هزینه‌هایتان باشید و کمی برای آینده‌تان پس‌انداز کنید. داشتن هر مقدار بدهی اگر باعث شود احساس استرس کنید یا  احساس کنید برای پرداخت سررسید پرداخت‌ها به فرد طلبکار منابعتان را هدر می‌دهید، می‌تواند منبع استرس شود.

استرس مالی ۴: پیچیده‌سازی

آخرین علت استرس این است که احساس کنید هزینه‌هایتان کمی پیچیده شده یا از کنترلتان خارج شده است. این زمانی اتفاق می‌افتد که هیچ سازماندهی برای خرج و مخارجتان نداشته باشید، حساب‌های بانکی متفاوتی داشته، هیچ برنامه مالی نداشته باشید و یا لازم باشد برای اولین بار شروع به مدیریت هزینه‌هایتان کنید.

پول و خوشبختی

کاملاً ممکن است که واکنش بدنتان به استرس را آرام کنید تا بتوانید خوب فکر کرده و راه‌حلی پیدا کنید، حتی اگر مسئله‌ای که موجب استرستان شده است از بین نرفته باشد.

خیلی افراد تصور می‌کنند که اگر پول بیشتری داشته باشند، همه استرس‌هایشان ناپدید شده و به خوشبختی خواهند رسید. در بعضی موارد درآوردن پول بیشتر راه‌حل مشکلات مالی است. بعنوان مثال اگر بیکار باشید یا حقوق‌تان مکفی نباشد، احتمالاً تازمانیکه به درآمدی که بتوانی روی آن حساب کنید نرسید، استرستان از بین نخواهد رفت. اما برای خیلی افراد، داشتن پول بیشتر باعث می‌شود سبک‌ زندگی‌شان را طوری تغییر دهند که نه استرس‌شان را کمتر کرده و نه خوشبختی بیشتری برایشان به ارمغان می‌آورد. بنابراین به خاطر داشته باشید که هیچکس از استرس مالی ایمن نیست، نه حتی افراد فوق‌العاده ثروتمند.

برای اکثر افراد بهترین راه برای برخورد با استرس مالی این است که درمورد خرج و مخارجتان هوشیارتر عمل کنید و دیدگاهتان درمورد وضعیت را تغییر دهید. در زیر به نکات و تکنیک‌هایی برای مقاوم کردن خودتان دربرابر استرس مالی اشاره می‌کنیم:

۱. زبانتان را تغییر دهید. بااینکه ممکن است به نظرتان کلیشه‌ای بیاید اما داشتن یک رویکرد مثبت و استفاده از زبانی مثبت می‌تواند واکنش استرس شما را به مسائل مالی در زندگی‌تان تغییر دهد. مثلاً هیچوقت نگویید که نمی‌توانید درآمدتان را بالا ببرید یا باید مخارجتان را کمتر کنید. درعوض، بگویید من می‌خواهم درآمدم را بالا ببرم و مخارجم را کمتر خواهم کرد. ایجاد تغییر در زبانتان  اولین قدم برای  ایجاد تغییر در نگرش فکری‌تان است.

۲. چارچوب فکری‌تان را تغییر دهید. نگرش شما نسبت به هزینه‌هایتان و حرف زدن درمورد آنها می‌تواند احساس شما را نسبت به آن تغییر دهد. درمقابل، حسی که نسبت به پولتان دارید، به شدت برای نحوه مدیریت و کنترل شما و برخوردتان با چالش‌های مالی اثر می‌گذارد. به خاطر داشته باشید که عمل همیشه مهمتر از فکر و عقیده است.

۳. قدرتتان را بشناسید. به طور کلی، افراد وقتی تصور می‌کنند که موقعیتی خارج از کنترلشان است بیشتر استرس می‌گیرند. به همین علت است که خیلی‌ها برای سفر با هواپیما احساس ناراحتی می‌کنند. درمورد پول خودتان، همیشه قدرت ایجاد تغییر را دارید، از اینرو باید تشخیص دهید که انتخاب‌های مختلفی پیش رو دارید و می‌توانید مشکل مالی‌تان را بهتر کنید.

۴. روی مثبت‌ها تمرکز کنید. به جای اینکه مدام به این بپردازید که چه چیزی درمورد هزینه‌هایتان اشتباه است، به این فکر کنید که باید قدردان چه باشید. ببینید چه جنبه‌های خوبی هم دارد، با مشکلاتتان به آرامی برخورد کنید و تصمیم بگیرید که از مشکلاتتان درس بگیرید.

۵. در زمان حال زندگی کنید. خیلی اوقات استرس مالی به دلیل فکر کردن به بدترین اتفاق‌هایی است که ممکن است در آینده رخ دهد. شما می‌توانید یک موقعیت را در ذهنتان آنچنان بزرگنمایی کنید که کم‌کم احساس کنید قلبتان درد گرفته و دست‌هایتان شروع به عرق کردن می‌کنند. به خودتان یادآور شوید که شما در زمان آینده زندگی نمی‌کنید--در زمان حال هستید که کنترل کامل روی آن را دارید.

۶. فکر شکست را از خود دور کنید. هیچوقت تصور نکنید که یک مشکل مالی نشانه شکست شخصی یا ضعف است. موقعیتتان هرچه که باشد، به خودتان یادآور شوید که چیزی نیست که میلیون‌ها فرد دیگر در دنیا را تحت‌تاثیر قرار نداده باشد.

۷. یک وقفه استرسی ایجاد کنید. برای اینکه استرس را به طریقی سالم از ذهنتان دور کنید، یک تصمیم قطعی بگیرید. بازی کردن با فرزندتان یا حیوان‌خانگی‌تان، دویدن یا پیاده‌روی، لذت بردن از یک سرگرمی، تماشای فیلم، گوش دادن به موسیقی یا انجام یوگا می‌تواند کمکتان کند.

۸. کمک مالی بگیرید. حرف زدن با یکی از دوستان عاقل، یکی از اعضای خانواده یا یک متخصص مالی می‌تواند به شما کمک کند گزینه‌ها و راه‌حل‌های خودتان درمورد مشکلات مالی‌تان را بهتر بررسی کنید. کار کردن با متخصص مالی، هوشیارانه‌ترین راه برای افتادن روی غلطک و احساس کنترل و خوش‌بینی بیشتر نسبت به موقعیتتان است.

۹. بدهی‌هایتان را کاهش دهید. اگر بدهی‌ها موجب استرستان شده‌اند، برای ایجاد یک برنامه خرج و مخارج تصمیم جدی بگیرید تا بتوانید بدهی‌هایتان هر چه زودتر پرداخت کرده و خلاص شوید. سعی کنید پرداخت بدهی‌هایتان پایین‌تر از ۴۰٪ درآمد خالص‌تان باشد.

۱۰. انتخاب کنید که ثروتتان را بالا ببرید. استفاده از پولتان برای ساختن یک آینده ایمن مالی به جای خرید کردن با آن، به شما احساس آزادی بیشتری می‌دهد. می‌توانید با خرید چیزهای کمتر که چندان هم به آنها نیاز ندارید و متعهد شدن برای پس‌انداز و کنار گذاشتن حداقل ۱۰٪ درآمدتان، استرستان را کاهش دهید.
 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 1382
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ali
 
 
حال به ۵ پرسش مهمی که باید در یک مصاحبه‌ی شغلی مطرح کنید، می‌پردازیم.


زمانی‌که در یک مصاحبه شغلی حاضر می‌شوید پرسش‌های شما از مصاحبه‌گر می‌تواند به اندازه‌ی پاسخ‌هایی که به سوال‌های او می‌دهید دارای اهمیت باشند.
این پرسش‌ها بیان‌گر میزان اشتیاق شما برای حضوری پررنگ‌تر در سرنوشت آینده‌ی آن شرکت است و نشان می‌دهد شما چه دیدی نسبت به آینده دارید.
تمام مصاحبه‌گرهای شغلی به‌شکل معمول پرسش‌هایی دارند؛ اما کسانی‌که تجربه‌ی بیش‌تری در مصاحبه با جویندگان کار دارند، در برخی موارد احساس می‌کنند اگر از جوینده‌ی کار بپرسند، آیا پرسشی از من دارید؟ وقت خود را هدر داده‌اند.
شاید بپرسید چرا؟ در بسیاری از موارد جویندگان کار به پاسخی که درباره‌ی پرسش‌هایشان دریافت می‌کنند، اهمیت چندانی نمی‌دهند؛ در عوض آنان تلاش می‌کنند با پرسش‌های پیچیده، خود را بهتر جلوه دهند. برای این دسته پرسشی که مطرح می‌کنند از پاسخش مهم‌تر است.
در سوی دیگر یک کاندیدای باهوش و ایده‌آل موقعیت شغلی پرسشی مطرح می‌کند که واقعا برایش پاسخ می‌خواهد؛ زیرا قصد دارد در تکامل بخشیدن شرکتی که قرار است در آن مشغول به کار شود فعالانه حضور داشته باشد. او به‌گونه‌ای می‌پرسد که بتواند تصمیم بگیرد، آیا واقعا می‌خواهد در آن‌جا کار کند یا خیر.
حال به ۵ پرسش مهمی که باید در یک مصاحبه‌ی شغلی مطرح کنید، می‌پردازیم.

پرسش نخست : از من انتظار دارید در طول ۶۰ تا ۹۰ روز آینده چه دستاوردهایی داشته باشم؟
یک کاندیدای شغلی خوب، می‌خواهد بسیار سریع در پیشرفت مجموعه سهیم شود و دوست ندارد چند هفته از زمانش را صرف شناختن سازمانی که در آن مشغول به کار شده است و درک اهدافش کند. چنین فردی از راه نرسیده می‌خواهد سبب ایجاد فرآیند و تغییراتی مثبت شود.
افزون بر این‌ها، هدف این است که درک کند استخدام کننده تکامل و پیشرفت را در چه می‌بیند تا بتواند اهداف و انتظارات را شناسایی کند.

پرسش دوم : بهترین کارمندان شما چه ویژگی‌هایی دارند؟
یک کاندیدای شغلی خوب، مسلما تمایل دارد مدت طولانی در یک‌جا مانده و در طول آن مدت نیز رضایت کارفرما را جلب کند. هر سازمان و شرکتی نسبت به دیگری متفاوت است، پس برای بدل شدن به یک کارمند موفق و نمونه در هر شرکتی شاخص‌های متفاوتی وجود دارد.
در یک شرکت عامل موفقیت کارمند، حضور در ساعت‌های بیش‌تر در سر کار است؛ در شرکت دیگر انعطاف‌پذیری و داشتن خلاقیت. یک شرکت ممکن است به جای این‌که بخواهد مشتریان خود را در طولانی مدت حفظ کند، تمایلش بر این باشد که مشتریانی جدید را در بازارهایی جدید جذب کند و موارد بسیار دیگری از این دست.
هر پاسخی به پرسش مورد بحث داده شود برای جوینده‌ی کار دارای اهمیت است؛ آن هم به دو علت، ۱) او می‌خواهد بداند توان هماهنگ شدن با مجموعه را دارد؟ ۲) اگر این توان را در خودش می‌بیند پس قطعا قصد دارد جزو بهترین‌های حاضر در آن مجموعه باشد.

پرسش سوم : یک یا دو مورد از مواردی که می‌توانند واقعا برای شرکت نتیجه‌بخش باشند، چه هستند؟
کارمندان در اصل یک نوع سرمایه‌گذاری هستند، و هر کارمند در ازای حقوقی که دریافت می‌کند باید بازدهی مثبتی داشته باشد. در هر شغلی برخی از فعالیت‌ها تفاوت‌های بسیار بیش‌تری نسبت به سایر موارد ایجاد می‌کنند. شاغلان در بخش منابع انسانی همواره تمایل دارند تا خلاهای شغلی موجود را هر چه سریع‌تر پر کنند؛ ولی برای آنان پیدا کردن فرد مناسب برای هر شغل اهمیت بیش‌تری دارد چون چنین فردی هزینه‌ی آموزش کم‌تری دارد، با محیط سریع‌تر سازگار می‌شود و بازدهی بیش‌تری خواهد داشت؛ در نتیجه سبب بالا رفتن راندمان کلی می‌شود.
شمای مصاحبه‌شونده به یقین لازم است بخواهید بدانید چه مواردی می‌توانند تغییر جدی در یک شرکت به وجود بیاورند و آن را به موفقیت برسانند، چون شما قصد دارید بخشی از این موفقیت باشید و اگر مجموعه موفق باشد تضمینی خواهد بود بر موفقیت شما در سطوح گوناگون.

پرسش چهارم : کارمندان در وقت‌های آزاد خود به چه کارهایی می‌پردازند؟
فرهنگ یک شرکت یا سازمان همواره از موضوعات مورد مجادله است و همواره برای هر استخدام کننده‌ای شاخصه‌هایی اصلی وجود دارند، بیش‌تر آنان بر این باورند که یک کارمند خوب و راضی کسی است که کاری را که انجام می‌دهد دوست داشته باشد و در کنار آن از مصاحبت با همکارانش راضی باشد و لذت ببرد.
یک جوینده‌ی کار مناسب، با این پرسش نشان می‌دهد که می‌تواند با فرهنگ شغلی محل کار آینده‌اش ارتباط برقرار کرده و بخشی از آن شود یا خیر، اگر شما با آن فرهنگ نتوانید کنار بیاید هرگز از شغل خود راضی نبوده و بازدهی مناسبی نخواهید داشت.

پرسش پنجم : چه‌گونه از پس چالش‌ها بر خواهید آمد و چه راه‌حل‌هایی دارید؟
هر تجارت و کسب‌وکاری با مشکلات جدی روبه‌رو است؛ همیشه ممکن است رقبایی سرسخت و بهتر، وارد بازار شوند، تغییرات تکنولوژیک بر روند خدماتی که تاکنون عرضه می‌شد اثر بگذارد، شاخصه‌های اقتصادی دچار دگرگونی شوند و… به‌ندرت می‌توان یک کسب‌وکار کوچک را پیدا کرد که بتواند حریمی از امنیت دائمی را تجربه کند.
پس هر جوینده‌ی کاری سعی می‌کند پا در جای محکمی بگذارد. او ضمن این‎که می‌خواهد مجموعه‌ی محل کارش رو به جلو حرکت کند و روند رشدش مثبت باشد، مسلما تمایلش بر این است که اگر روزی لازم شد از آن مجموعه برود بر مبنای تصمیم خودش باشد نه به این علت که کارفرما دچار مشکل شده است و راه‌حل را در خواستن عذر کارمندان می‌بیند.
بگذارید این مثال را بزنیم، فرض کنیم من برای یک موقعیت شغلی در یک فروشگاه موتورسیکلت مصاحبه می‌شوم و در کم‌تر از یک کیلومتری فروشگاه کنونی فروشگاه دیگری با امکانات بهتر و بیش‌تر در حال باز شدن است، لازم است من از کارفرمای خودم بپرسم و بدانم آیا به برنامه‌یی برای مواجه با چنین مشکل بزرگی دارد یا خیر؟
یک کاندیدای مناسب کار تنها تمایل ندارد افکار مصاحبه‌گر را بداند، بلکه تمایل دارد از برنامه‌های آینده محل کارش مطلع شود و این‌که آیا آنان برنامه‌ای برای بقا و رشد و توسعه دارند یا خیر، و او می‌تواند در این برنامه‌ها شریک شود یا چنین توانی را ندارد.

پرسش‌های یاد شده می‌توانند شما را در ذهن مصاحبه‌گر، هدفمند و در کار جدی جلوه دهند. شما نشان می‌دهید که آینده‌ی محل کار خود را آینده‌ی خود می‌بینید.

 
مطالب مرتبط


:: بازدید از این مطلب : 1397
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 فروردين 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 ... 15 16 17 18 19 ... 20 صفحه بعد